فروشگاه ایرانی

 
 
 
 
 
روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم - موبایل برای تو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایتی از امام رضا (ع) در باره محرم

شیخ صدوق(ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که حضرت امام رضا(ع) فرمودند:

<$BlogSkyMore4Post$>

همانا ماه محرم ماهی بود که اهل جاهلیت قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند و این امت جفا کار خونهای ما را در آن ماه حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت(ص) را در حق ما رعایت نکردند، همانا مصیبت روز شهادت حسین(ع) دیده‌های ما را مجروح گردانیده است و اشک ما را جاری کرده و عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید تا روزقیامت، پس بر مثل حسین باید بگریند گریهکنندگان، همانا گریه برآن حضرت فرو می‌ریزد گناهان بزرگ را. پس حضرت فرمود که پدرم چون ماه محرم داخل می‌شد تا دهم محرم چون روز عاشورا می‌شد آن روزمصیبت وحزن وگریة او بود ومی‌فرمود امروز روزی است که حسین(ع) شهید شده است.

و شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده که هر که ترک کند سعی در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور آن گرداند و دیده‌اش در بهشت به ما روشن باشد و هر که روز عاشورا را روز برکت شمارد و برای برکت آذوقه در آن روز در خانه ذخیره کند برکت نیابد در آنچه ذخیره کرده است و خدا او را در روز قیامت با یزید و عبدالله بن زیاد و عمربن سعد لعنهم الله در اسفل درک جهنم محشور گرداند.

ریان بن شبیب که خال معتصم خلیفه عباسی بوده است روایت کرده که گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا(ع) رفتم، فرمود که ای پسر شبیب آیا روزه‌ای گفتم نه، فرمود که این روزی است که حق تعالی دعای حضرت زکریا را مستجاب فرمود در وقتی که از حق تعالی فرزند طلبید و ملائکه او را ندا کردند در محراب که خدا بشارت می‌دهد تو را به یحیی. پس هر که این روز را روزه دارد دعای او مستجاب گردد چنانکه دعای زکریا مستجاب گردید. پس فرمود که ای پسر شبیب محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند برای حرمت این ماه پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند، و در این ماه با ذریت پیغمبر خود قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموال ایشان را به غارت بردند پس خدا نیامرزد ایشان را هرگز! ای پسر شبیب اگر گریه می‌کنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی(ع) که او را مانند گوسفند ذبح کردند و او را با هیجده نفر از اهل بیت(ع) او شهید کردند که هیچ یک را در روی زمین شبیه و مانندی نبود. و به تحقیق که گریستند برای شهادت او آسمانهای هفتگانه و زمینها و به تحقیق که چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمین رسیدند آن حضرت شهید شده بود. پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولیده مو گردآلود تا وقتی که حضرت قائم آل محمد(ص) ظاهر شود، پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ایشان این کلمه خواهد بود: یا لَثاراتِ الْحُسِیْن عَلَیْهِ السَّلام. ای پسر شبیب خبر داد مرا پدرم از پدرش ازجدش که چون جدم حسین(ع) کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید. ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین(ع) تا آب دیده بر تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمعی گناهان صغیره و کبیره تو را بیامرزد، خواه اندک باشد و خواه بسیار. ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را ملاقات کنی و هیچ گناهی بر تو نباشد پس امام حسین(ع) را زیارت کن. ای پسر شبیب اگر خواهی که در غرفه عالیه بهشت ساکن شوی با رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام، پس لعنت کن قاتلان حسین(ع) را. ای پسر شبیب اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی پس هرگاه که مصیبت آن حضرت را یاد کنی بگو: یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظیماَ. یعنی ای کاش من بودم با ایشان و رستگاری عظیمی می‌یافتم. ای پسر شبیب اگر خواهی که در درجات عالیات بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما، اندوهناک باش. و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت و محبت ما که اگر مردی سنگی دوست دارد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می ‌گرداند.

ابن قولویه از ابی هرون مکفوف (یعنی نابینا) روایت کرده که گفت: به خدمت حضرت صادق(ع) مشرف شدم آن حضرت فرمود که مرثیه بخوان برای من، پس من شروع کردم به خواندن، فرمود: نه به این طریق بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارف است و نزد قبر حسین(ع) می‌خوانید پس من خواندم: اُمْرُرْ عَلی جَدَتِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِاَعْظُمِهِ الزَّکِیَّه. تتمة این شعر در آخر باب در ذکر مراثی خواهد آمد. حضرت گریست من ساکت شدم فرمود: بخوان من خواندم آن اشعار را تا تمام شد، حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان من شروع کردم به خواندن این اشعار:

یا مَرْیمُ قوُمی فَانْدُبی مَوْلاکِ         وَ عَلَی الْحُسَیْنِ فَاسْعَدی بِبُاکِ

پس حضرت بگریست و زنها هم گریستند و شیون نمودند. پس چون از گریه آرام گرفتند. حضرت فرمود ای اباهرون هر که مرثیه بخواند برای حسین(ع) پس بگریاند ده نفر را، از برای او بهشت است. پس یک یک کم کرد از ده، تا آنکه فرمود: هرکه مرثیه بخواند و بگریاند یک نفر را، بهشت از برای او لازم شود. پس فرمود که: هرکه یاد کند امام حسین(ع) را پس گریه کند بهشت او را واجب شود.



کلمات کلیدی :
  • بایگانی

  • یادداشت‌های بایگانی نشده